NaZaNiN jOoN
دیوارهاهم عاشق میشوند؛یادگارى ننویسیداگر قصد برگشتن ندارید

 

 

 

 

خنده ام میگیرد…
وقتی پس از مدتها بی خبری،
بی آنکه سراغی از این دل بگیری…
می گویی دلم برایت تنگ است …
یا دلم را به بازی گرفته ای،
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی … ارزانی خودت،
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام…

 

 

 

 

 

هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا ک دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من ب سرت زد،
آنقدر آسمان دلت بگیرد ک با هزار شب گریه چشمانت،
باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم ک هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
ک نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!

 

 

 

 

 

اونکه میخواست منو بفهمه نتونست !
اونکه میتونست بفهمه نخواست !
این شد که “تنهایی” تمام قد منو بلعید !!!

 

 

 

 

آدم بعضی وقا باید به خودش یه سیلی بزنه

و بگه:

احمق نمیخوادت

انقد خودتو کوچیک نکن…!

 

 

 

 

 

“من” یک نقطه دارد ؛ من تنها هستم !
“تو” دو نقطه دارد پس تنها نیستی !!

 

 

 

 

من عشق رو باختم

نه برای اینکه بازی بلد نبودم …

نــــــــــه ..

فقط برای اینکه خنده تو رو ببینم …!

 

 

 

 

 

بالاخره خنده های یک نفر باید چیزی را آب کند..

یا خنده های تــــو قنـــد را..

یا خنده های مـن غــــــــــم را…

 

 

 

چند روزیه سیگار دلمو میزنه میلی ندارم بهش

اما بی انصافیه اونجور که تو منو ترک کردی ، ترکش کنم

 

 

 

 

 

جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم…

همانطور که من و تو را آشـــنا کرد…

تــو شدی خـــاطره ســـاز…

من شدم خــــاطره باز…

 

 

 

 

 

 

لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم …

“تـــو”

غلط اضافیِ زندگیم بودی

 

 

 

جدا تو که انقدر بارته دیسک کمر نگیری عیزم

 

 

 

 

به بعضیا باید گفت عزیزم من کارگردانه همون فیلمیم که تو داری واسم بازی میکنی

 

 

 

 

یکی گردنش کبود میشه ، یکی زیر چشمش... زندگیها چقدر متفاوتند..

 

 

 

 

 


 

کاش میشد بعضیارو دوباره پس داد به مادرشون ............

بیا مامانش اینو بگیر دوباره بزرگ کن  این خوب از آب در نیومده

 

 

 

 

 

 

نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا ، اگر سهم تو بود که گم نمی شد !
همین نیمه ای که هستی رو پیدا کن . . .

 

 

 

 

عاشق را که بر عکس کنی می شود “ قشاع ”
دهخدا را می شناسی ؟
لغت نامه اش را که باز کردم نوشته بود :
قشاع : دردی که ادم را از درمان مایوس میکند .

 

 

 

 

 

 

وقتی دیدی طرفت دیگه حرفی برات نداره که بزنه !
وقتی دیدی که داره ناراحتت میکنه و به روی خودش نمیاره !
مطمئن باش یه نفر سومی هست که عشقت داره واسه خوشحالی اون تلاش میکنه . . .

 

 

 

 

 

سر ِ میز ِ شام
هر چند وقت یه بار به سقف نگاه میکنم
تا اشکای جمع شده تو چشمام بیرون نریزه

 

 

 

 

 

دلـتنگی‌هایـم را
زیـر دوش حمّــام می‌بَـرم،
بُـغـضـم را
میـان شُـرشُـر آبِ داغ می‌تـرکـانـم،
تا همـه فـکـر کننـد
قرمـزیِ چشمـانـم
از دم کـردنِ حمّـام است….

 

 

 

 

 

مهم نیست از بیرون چه طور به نظر میام !
کسایی که درونمو می بینن واسم کافین !
واسه اونایی که از رو ظاهرم قضاوت می کنن حرفی ندارم !
همون بیرون بمونن واسشون بسه !

 

 

 

 

سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار !
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید !

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

امید@@
ساعت20:48---24 فروردين 1392
این زمونه عشق مانند تپه ای است که خری از ان بالا میرود

امید@@
ساعت22:47---22 فروردين 1392
معاونم کن تا بگو

★ ℕÅSⅈℳ ★
ساعت22:49---20 فروردين 1392
هنسلیممم عالیه عاشختمممممممممممم

محمد هادی
ساعت19:21---18 فروردين 1392
خدا گوید:
تو ای زیباترین خورشید زیبایم
تو ای والا ترین مهمان دنیایم
بدان آغوش من باز است شروع کن!!!
یک قدم از تو تمام گام های مانده اش بامن...

آجی نازنین مهربون خیلی ماهی
@};


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:,5:14به قلم: نازنین جوون ™